به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

سلا م

سلا م دارم برای تویی می نویسم که نمی دونم و چرا باید بنویسم نمی دونم با این سرگردنی باید چی کار کنم نمی دونم چه جوری این ذهن مشغولم رو آروم کنم و یه جمع بندی از این زندگی و روزگار بی وفا بکنم نمی دونم چند مرده حلاجم نمیدونم این مسائلی که داره برای من پیش می یاد برای چی نمی دونم از کجا نشئت گرفته نمی دونم خدا داره منو امتحان می کنه یا اینکه داره بازم منو شرمنده خودش می کنه خداجونم تو که همیشه همراه و همراز تنهایی هام بودی و هستی تو رو به حسین بی سرت تو رو به حضرت فاطمه زهرا بهم کمک کن خداجون ازت می خوام بهم کمک کنی تا بتونم بر این سرشت الودم براین وجود پر از گناهم غلبه کنم الان این موقع شب توی این اتاق تاریک و یه صفحه کلید و یه عالمه حروف و یه دل پر و یه بغض سنگین همراه با یه اهنگ ملایم و اخرش همراه با اشک چشم از این همه بودن و از وجود پر از گناه و از ندامت ایام خداجون باور کن سرگردونم نمی دونم چی کار بکنم نکنه یه دفعه هرفکری که در مورد این بنده خدا اگه بکنم به صورت تهمت و پایین اوردن شخصیت و ارزش وجودیش بشه خداجونم بازم می خوام مثل همیشه تو رو قسم بدم اره اره من همنون بدبخت همیشگیی هستم که هر وقت به بنبست و بی ارزشی خوده می رسم می یام و می گم ........ باور کن همیشه سعی می کنم ادم بشم اما اونقدر مغرور ،خودخواه هستم که اورضه ادم بودن و ادم شدن رو ندارم نکنه من نتونم اون جوری که باید باشه نتوتم شخص مفید وخوبی براش باشم فردا صبح زود باید پاشم اما الان خیلی خیلی دلم گرفته اما می دونم که یه مسافرم و .............................ساعت 11:55 هوا هوای رفتن ..یه چومدون دست همه یکی
نظرات 1 + ارسال نظر
م یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:57 ق.ظ http://mm2.blogsky.com

یک نفس عمیق از همه چیز بهتره
و
بدون که همه چیز از هیچی شروع میشه

شاید دو جمله قشنگ امشب تونسته باشم به شما هدیه بدهم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد