به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

آرزو زشت است‏یا زیبا؟



شنیده‏ام امام علی (علیه السلام) آرزوی دور و دراز را مورد نکوهش قرار داده است; منظور از آن چیست و با آن که یک انسان قابلیت رسیدن به آمال زیادی را دارد، این دو، چگونه تعدیل می‏شوند؟
منظور آن است که انسان دل به هوای تمنیات نفسانی و آرزوهای دیریاب دنیایی نسپارد; زیرا موجب غفلت از حیات جاوید آخرت و سرگرمی به خواهش‏های رنگارنگ نفسانی می‏شود . انسان با آرزو، همزاد است و با آرزو زندگی می‏کند . شب هنگام به امید و آرزوی روزی سرشار از سعادت و موفقیت، به بستر می‏رود و صبح به امید طلوع دوباره خورشید و روزی توام بابهروزی و سعادت، از خواب بر می‏خیزد . انسان نمی‏تواند از امید و آرزو و خواسته جدا باشد; چون او به گونه‏ای آفریده شده که این خواسته‏ها با اوست و به طور طبیعی و فطری و به حق در وجود او قرار داده شده است . به او شکم داده‏اند; پس غذا می‏خواهد و ذائقه و چشم وگوش و احساس داده‏اند، پس باید طالب چشیدن و دیدن و گوش دادن و احساس کردن باشد . به او غریزه جنسی داده‏اند، پس باید طالب همسر و ازدواج باشد و در درونش میل به داشتن فرزند قرار داده‏اند; پس طبیعی است که این خواسته را داشته باشد . آن چه مذموم و ناپسند است و آیات و روایات گوناگون ما، از آن نهی کرده‏اند، داشتن آرزوی طولانی و دراز، یعنی آرزویی که متناسب با میزان توانایی و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتی عمر کوتاه ما نباشد، چیزی است که نکوهش شده است و «طول امل‏» ، یعنی آرزوهای غیر معقول و غیر منطقی و دور از دسترس که معمولا جز غم و غصه و حسرت و غلطیدن به ورطه گمراهی و دور شدن از حدود شرع و چارچوب دین، ثمری ندارند .
طول امل، داشتن آرزوهای دور و دراز دنیوی است; البته این به آن معنا نیست که یک آرزوی خیلی بزرگ در کار باشد، بلکه هر روز به آرزویی دل سپردن و زندگی را در چاله آمال و هوس‏ها و آرزوها سپری کردن و هر روز در پی‏چیزی از متاع دنیا بودن، همان طول امل است و برای مبارزه با آن باید:
1 . حقیقت فانی و ناپایدار بودن این جهان و جاودانگی و ابدیت آخرت را شناخت .
2 . لوح دل را از محبت و وابستگی به دنیا پالایید و بخش مهمی از برنامه‏های خود را برای ساختن جهان آخرت ترتیب داد .
3 . معرفت و خداشناسی خود را بالا برد و دل را خاستگاه عشق به معبود حقیقی قرار داد .

امیرمؤمنان (علیه السلام) می‏فرماید: «من اطال الامل اساء العمل; (1) هر کس آرزویش را طولانی کند، عملش را زشت و ناپسند می‏گرداند» . چون اگر انسان در زندگی بلند پرواز بود و خواسته‏ای بالاتر از حد امکانات و توانایی خود داشت و اصرار بر رسیدن به آن به هر قیمت و از هر راهی داشت، مجبور است همه حریم‏ها را بشکند و به هر وسیله روا یا ناروایی متوسل گردد تا به خواسته خود برسد و طبیعی است که چنین انسانی در چارچوب شرع و دین و عقل حرکت نمی‏کند و اعمالش از حکم دین وعقل پیروی نمی‏کند و در نتیجه اعمالش زشت و ناپسند و ناگوار می‏گردد و تازه این به معنای وصول قطعی و صد در صد به خواسته مورد نظر نمی‏باشد; چون ممکن است‏با وجود دست زدن به هر کار، همه سرمایه او بر باد رود و به مقصد نرسد . برای رسیدن به خواسته‏های معقول در چارچوب تعالیم شرع و دین، باید از نیروی فکر و اندیشه و اراده قوی کمک گرفت و با استعانت از عنایات و امدادهای الهی و توسل به اولیای برگزیده او، راه رسیدن به خواسته را هموار کرد . باید توجه داشت که اراده انسان، تنها جزئی از علت تحقق خواسته و آرزوست و گاه می‏شود که انسان مؤمن با وجود سعی فراوان در رسیدن به هدفی، موانعی شناخته یا ناشناخته میان او و خواسته‏اش فاصله می‏اندازد و گاه خواسته‏ای را به خیر و صلاح خود می‏داند; ولی چون به ضرر اوست، خداوند از لطف و کرمش این خواسته را تامین نمی‏نماید . پس هر چند سعی و کوشش در رسیدن به مقصد و هدف نقش تعیین کننده دارد و اراده انسانی دارای نقشی محوری و کلیدی است، ولی باز اراده انسان مقهور اراده خداوند است و اراده خداوند، هرگز مغلوب و مقهور اراده انسان نمی‏گردد . پس باید با سعی و تلاش منطقی و معقول و با نعمت تفکر و اندیشه و ارزیابی در راه رسیدن به خواسته، به راه افتاد; ولی در هر حال، مطیع و پیرو خواست الاهی و راضی از آن بود و امور خود را باید به او واگذار کرد تا نتیجه آن سعادت و کامیابی واقعی باشد .

منبع: مجله پرسمان

منبع:راسخون

قرار بود عروسی تویه حجله باشه ولی ...

حضرت عیسى علیه السلام به جمعى گذشت که شادى مى کردند، سبب شادى آن ها را پرسید: خطاب به آن حضرت عرض کردند:
یا روح الله ! دختر فلانى را امشب براى فلان مرد به عروسى مى برند.حضرت عیسى علیه السلام فرمود:

 امروز شادى مى کنند ولى فردا گریان خواهند بود.
یکى پرسید:

چرا اى پیغمبر خدا؟
فرمود:

به جهت آن که عروس آن ها امشب خواهد مرد.
این سخن سبب اختلافى میان پیروان آن حضرت و منافقان گردید، تا چون روز دیگر شد به نزد آن دختر آمده او را سالم در جاى خود دیدند، از این رو به نزد حضرت عیسى علیه السلام رفته گفتند: یا روح الله ، آن عروسى را که دیروز گفتى خواهد مرد، نمرده است ؟
عیسى علیه السلام فرمود:

خدا هرچه خواهد مى کند، اکنون ما را به نزد وى ببرید، آنان با عجله حضرت عیسى علیه السلام را بدان جا آوردند و دَر خانه را زدند، شوهر آن زن (تازه عروس ) بیرون آمد، حضرت عیسى علیه السلام به او فرمود:

از همسرت اجازه بگیر من به نزدش ‍ مى روم .داماد به داخل خانه رفت و به همسرش گفت

: حضرت روح الله علیه السلام با جمعى بر دَر خانه اند. آن زن در چادر رفت ، و عیسى علیه السلام داخل شده بدو فرمود:دیشب چه کار خیرى کردى ؟
پاسخ داد:

 اضافه بر کارهاى قبل خود کارى نکردم .در هر شب جمعه سائلى بر در خانه مى آمد و ما خوراک یک هفته را به او مى دادیم ، دیشب نیز سائل مزبور آمد و من و اهل خانه هر کدام به کارى سرگرم بودیم و کسى متوجه او نشد. یک بار فریاد زد کسى پاسخش را نداد، بار دوم صدا زد کسى جوابش را نداد تا چند بار صدا زد و من صداى او را شنیدم بطور ناشناس برخاستم و به اندازه معمول هر هفته به او خوراکى دادم و رفت .حضرت عیسى علیه السلام که این سخن را از وى شنید به او فرمود:

 از جاى خود برخیز.

و چون آن زن از جاى خود برخاست ، یک افعى (درشت ) چون شاخه درخت ، در زیر او بود که دُم خود را به دندان گرفته بود.عیسى علیه السلام فرمود:

 به خاطر آن عملى که انجام دادى خداوند این بلا را از تو دور گردانید

منبع:داستاتهای شگفت انگیز ازصدقه وفواید ان

مولف:آرزمی