به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

امام رضا(ع)

کعبه ی اهل یقین

به مناسیت شهادت امام رضا u,به روایت اباصلت چنین است:امام رضا u به من فرمود :«....به هنگام بازگشت,ازمجلس مأمون سرش را پوشانده بود.من طبق سفارش قبلی آن حضرت ,با او صحبتی نکردم تا وارد خانه اش شد و فرمود:«در را ببند!»در را بستم. آن حضرت به اتاق رفت و در بستر خود خوابید. من در حیاط خانه ایستاده بودم که ناگهان جوان خوش سیما و مشکین مویی را دیدم که بسیار به امام u شباهت داشت. به طرف او شتافتم و گفتم:«در بسته است,از کجا وارد شدید؟»فرمود :«همان خدایی که در این لحظه مرا از مدینه به این جا آورد,او مرا از در بسته نیز وارد این خانه کرد.»گفتم:«تو کیستی؟»فرمود:«ای اباصلت!من محمد بن علی , حجت خدا بر تو , هستم.آمده ام پدر مظلوم ,معصوم و غریب خود را ببینم و با او خداحافظی کنم».

سپس به طرف پدرش رفت و داخل حجره شد . به من امر فرمود :«تو نیز داخل شو!»وقتی که امام رضا uاو را دید از جای بلند شد و دست بر گردن جوانش انداخت و او را در آغوش گرفت و بین دو چشمانش را می بوسید. امام جواد u نیز خود را در آغوش پدر انداخت  و پدر را می بوسید. در آن هنگام که امام رضا u اسراری را به امام جواد u فرمود که من نفهمیدم و در همان حال بود که امام هشتم u در آغوش پسرش از دنیا رفت.

شیخ صودق,عیون اخبار الرضا,ج 2,ص 243

 

*****

 

 

کیستم من؟ شمع جمع آل خیر المرسلینم

کیستم من؟قبله ی دل ,کعبه ی اهل یقینم

کیستم من؟یوسف زهرا,امام هشتمینم

کیستم من؟رئوف آل پیغمبر,رضاسلطان دینم

 

 سازگار(میثم)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد