به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

قرار بود عروسی تویه حجله باشه ولی ...

حضرت عیسى علیه السلام به جمعى گذشت که شادى مى کردند، سبب شادى آن ها را پرسید: خطاب به آن حضرت عرض کردند:
یا روح الله ! دختر فلانى را امشب براى فلان مرد به عروسى مى برند.حضرت عیسى علیه السلام فرمود:

 امروز شادى مى کنند ولى فردا گریان خواهند بود.
یکى پرسید:

چرا اى پیغمبر خدا؟
فرمود:

به جهت آن که عروس آن ها امشب خواهد مرد.
این سخن سبب اختلافى میان پیروان آن حضرت و منافقان گردید، تا چون روز دیگر شد به نزد آن دختر آمده او را سالم در جاى خود دیدند، از این رو به نزد حضرت عیسى علیه السلام رفته گفتند: یا روح الله ، آن عروسى را که دیروز گفتى خواهد مرد، نمرده است ؟
عیسى علیه السلام فرمود:

خدا هرچه خواهد مى کند، اکنون ما را به نزد وى ببرید، آنان با عجله حضرت عیسى علیه السلام را بدان جا آوردند و دَر خانه را زدند، شوهر آن زن (تازه عروس ) بیرون آمد، حضرت عیسى علیه السلام به او فرمود:

از همسرت اجازه بگیر من به نزدش ‍ مى روم .داماد به داخل خانه رفت و به همسرش گفت

: حضرت روح الله علیه السلام با جمعى بر دَر خانه اند. آن زن در چادر رفت ، و عیسى علیه السلام داخل شده بدو فرمود:دیشب چه کار خیرى کردى ؟
پاسخ داد:

 اضافه بر کارهاى قبل خود کارى نکردم .در هر شب جمعه سائلى بر در خانه مى آمد و ما خوراک یک هفته را به او مى دادیم ، دیشب نیز سائل مزبور آمد و من و اهل خانه هر کدام به کارى سرگرم بودیم و کسى متوجه او نشد. یک بار فریاد زد کسى پاسخش را نداد، بار دوم صدا زد کسى جوابش را نداد تا چند بار صدا زد و من صداى او را شنیدم بطور ناشناس برخاستم و به اندازه معمول هر هفته به او خوراکى دادم و رفت .حضرت عیسى علیه السلام که این سخن را از وى شنید به او فرمود:

 از جاى خود برخیز.

و چون آن زن از جاى خود برخاست ، یک افعى (درشت ) چون شاخه درخت ، در زیر او بود که دُم خود را به دندان گرفته بود.عیسى علیه السلام فرمود:

 به خاطر آن عملى که انجام دادى خداوند این بلا را از تو دور گردانید

منبع:داستاتهای شگفت انگیز ازصدقه وفواید ان

مولف:آرزمی

نظرات 1 + ارسال نظر
فرنوش چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:54 ب.ظ http://www.ehsasat.com

سلام .فرنوش هستم از وبسایت احساسات دات کام ! اگه عزیزی رو دارین که می خواین صداتونو به گوشش برسونید بیاید سایت ما . در ضمن می تونید به گمشده هاتون از سایت ما پیام بدین . برای وبلاگتون هم ابزار های جدید و بی همتا آماده کردیم . قربان شما - فرنوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد