به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

طلبه جوان و دختر

نیمه شب طلبه جوانی به نام محمد باقردر اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باش.



دختر گفت : شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق نشست و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند .


صبح که دختر از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و .... محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... لذا علت را پرسید طلبه گفت : هنگامی که آن دختر وارد حجله من شد با خودنمایی وافسونگریهای پی در پی خود می کوشید تا توجه مرا به سوی خویش معطوف سازد. نفس اماره نیز مرا مدام وسوسه می نمود اما هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان خود را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدار اشاره نمود . نفس اماره یکی از عواملی است که انسان را به ارتکاب گناه وسوسه می کند .


قران کریم می فرماید : نفس اماره به سوی بدیها امر می کند مگر در مواردی که پروردگار رحم کند ( سوره یوسف آیه 53) انسانهایی که در چنین مواردی به خدا پناه می برند خداوند متعال آنها را از گزند نفس اماره حفظ می کند و به جایگاه ارزشمندی می رساند .

 

برآوردن نیاز برادران

به نام خدا
امام على (علیه السلام):
لا یُکَلِّفُ أحَدُکُمْ أخَاهُ الطَّلَبَ إذا عَرَفَ حاجَتَهُ.
هرگاه یکى از شما بداند که برادرش نیازمند است، زحمت خواهش را از دوش او بردارد [و در برآوردن آن پیشدستى کند].
Whenever you find that your Muslim brother is in need, try to see to it (Do not let him feel compelled to verbalize his need).
بحارالأنوار: 74 / 166

روزه آزمون اخلاص

قال امیرالمومنین علیه‎السلام:

فرض الله... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.

(نهج‎البلاغه، حکمت 252) 

 

هرگز نگویمت که بیا و دسـتم بگیر
دستم گرفته ای ز عنایت رها مکن

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مولانا

ای عقل برو که عاقلی اینجا نیست 

گر موی شوی موی ترا گنجا نیست 

روز آمد و روز هر چراغی که فروخت 

در شعله آفتاب جز رسوا نیست

دعای دوستان

سلام عزیز خدا

ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و میهمانی خداوند فرا رسید و لحظه های زیبای آن پذیرای بندگان محبوب خداوند خواهد بود. انشاءالله بتوانیم از این نعمت و فرصت الهی برای اصلاح و هدایت خویش بهره ی کافی را ببریم. و مصداق انسانی باشیم که به آن هدف آفریده شده ایم.

در دعاهای خود دوستانمان را فراموش نکنیم، چه آنها که در صراط مستقیمند و چه آنها که از روی بی خبری و ناآگاهی راه خود را گم کرده اند.


یاران مهدی دعایمان کنید


السلام علیک یا بقیة الله یا خلیفة الله یا حجة ابن الحسن العسکری المهدی

 

 

منتظران را به لب آمد نفس

مهدی زهرا! تو به فریاد رس

 

 

آقای من... ارباب من... در عمق ضمیر خود، تو را یافته ام، چندی است با دیده دل تو را پیدا کرده ام، در قلب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود حس می کنم، گویی دوباره متولد شده ام ! یادم می آید قبل از مشرف شدن به مشهد از دوستی حاجتهایش را سوال کردم، فقط و فقط او،  از من خواست که دعا کنم سرباز شما باشد !! که من هم همان لحظه آرزو کردم ای کاش من هم  شستن و اتو کشیدن لباسهای سربازان آن فرمانده را بر عهده داشته باشم!!!!

مهدی جان شاید همین شد که تو برایم مهم و مهمتر شدی !! نمی دانم ؟! ولی می دانم که، زندگی بدون تو که امام عصر و زمانه ای مردگی است و اگر کسی هم چون من، پس از عمری غفلت به تو رسید، حق دارد که احساس تولدی دوباره کند، حق دارد از تو بخواهد، از این لحظه او را رها نکنی، در فتنه ها و ابتلائات آخر زمان از او دست گیری کنی. حق دارد به شکرانه این نعمت، پیشانی ادب و شکر بر خاک بساید و با خدای خود زمزمه کند : الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله فرج شما در بسیار دعا کردن برای فرج امام عصر(ع) می باشد.

 

 

خوش آن روزی که مولا باز گردد

أنا المهدی طنین انداز گردد


 

       قطعه ای از پر پرواز کم است       یازده بار شمردیم یکی باز کم است

این همه آب که جاریست نه اقیانوس است      عرق شرم زمین است که سرباز کم است

 

 

.. ماه هم تمام رخ امشب او را به نظاره نشسته است ..

 

گفته‏اند کسى مى‏آید که در نگاه نخست، همه در عمق چشمان هاشمى‏اش غرق مى‏شویم و به حبل المتین یک تار موى سیاه او دل مى‏بندیم که به یک تبسمش همه انتظارمان سر مى‏رود؛

گفته‏اند کسى مى‏آید که زیباتر از آسمان است و مهربان‏تر از ابر؛

گفته‏اند کسى مى‏آید که رحمت را به عدالت میان قطره‏هاى باران تقسیم مى‏کند و به دست هر مظلومى عصاى موسى مى‏سپارد تا حق خویش بستاند؛

گفته‏اند که او خاطرات تلخ اسارت‏ها را ناگفته مى‏داند که او در همه این سال‏هاى تنهایى و مقاومت با ما بوده است؛ که او گرسنگى اردوگاه موصل و تکریت را چشیده است؛ که او زخم کابل‏هاى خاردار دشمن را هم به تن خریده است

 که همه شهیدان‏مان سر به دامان او سردار شدند؛ که مفقودان‏مان در بهشت آباد او ماندگار شدند؛ که همه این مدت تلخ جدایى، اوبراى‏مان غصه مى‏خورده است؛ که او شب حمله، کنار کرخه براى‏مان دعامى‏کرده است.

 

یاران مهدی دعایمان کنید

آیا به آنچه می کنیم می اندیشیم؟

آیا به آنچه می کنیم می اندیشیم؟

 

گاهاً انسان چنان مشغول روزمرّگی و سود [کاذب] طلبی می شود که فراموش می کند انسان است یا . . . اصلاً انسان بودن  یعنی چه؟ آیا ما هم همانند سایر مخلوقات فقط برای خوردن و خوابیدن آمده ایم که برای رسیدن به اینها هر کاری که لازم می دانیم انجام دهیم؟ چرا باید یک انسان بخاطر مسائلی که در مقابل مقام و منزلت والای او (خلیفةالله) ارزش آنچنانی ندارند، به رشد و تعالی خود پشت پا می زند و حتی خودش از خویشتن متنفر می شود؟ آیا انسان همین گوشت و پوست و استخوان است؟ اگر همین ها بود هم باید با کمی اندیشه و تأمل از خواب غفلت بیدار می شد. خالق هستی در کلام زیبای خود می فرماید:

 

أوَ لَم یَسیروُا فی الأرضِ فَیَنظُروا کَیفَ کانَ عقبَةُ الّذینَ کانُوا مِن قَبلِهِم  غافر21

آیا بر روی زمین سیر نمی کنند تا نظاره کنند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چگونه بوده است؟

 

بیایید امشب بعد از اینکه از کارهای روزانه فارغ شدیم یک دقیقه به این موضوع بیندیشیم.

خدایا...

خدآیا گاهی وقت ها که داری امتحانم میکنی و من هواسم نیست که امتحان است,,,,,
گاهی که چند تا اشتباه پشت سر هم میکنم خودم را میبآزم و کم میآرم ...
گاهی فکر میکنم که دیگر هیچ وقت,, هیچ چیز درست نمیشود... فکر میکنم که مهربانی هآیت تمام شده......
و دیگر نه برآیت مهمم و نه دوستم داری فکر میکنم طنآبی که مرا به تو میرسآند پآره شده.....
و من آویزونم بین اسمون و زمین....
فکر میکنم گم شدم...............
و دیگر هیچ وقت پیدایم نمیکنی ..صدایت میکنم و فکر میکنم نمیشنوی... یا خودت را به نشنیدن میزنی... جوابم را نمیدهی... محلم نمیگذآری آصلا انگار نه انگار که من هستم... آن وقت است که فکر میکنم نیستی....
چون اگر بودی حتماً یک کاری میکردی.....
اسم این حس ها...... اسم این حس ها که آدم را مچاله می کنه نا امیدی است .............
میدانم تو از نا امیدی بدت می آید و نا امید ها را دوست نداری....
میگویی نا امیدی یه جور کفر است ....
یک جور فراموش کردن تو.....
اما با همه این حرف ها گاهی نمیتونم نا امید نشوم ...............
خدایا از دست خودم دلخورم .........
خدیا تو کمکم کن ....

خدایا تو معلمی...معلمی که با همه معلمهای دنیا فرق داره..معلمی که دنبال بهونه میگرده تا جایزه بده و همیشه جایزاش بیشتر از کاری است که کردیم...


شاید تو میخوای به هر قیمتیکه شده خوب باشیم..تو از هزار راه وارد میشی تا ما رو راهنمایی کنی....خدایا ...ممنونم که بدیهای ما رو با خوبیهای خودت پاک میکنی....


این روزها آدمها سرشان شلوغ است کسی حوصله خدارا ندارد.کسی حال او را من پرسد کسی برایش نامه نمی نویسد اما تو این کار را بکن تو حالش را بپرس تو چیزی برایش بنویس.ساعتهایت را با او قسمت کن ثانیه هایت را هم.


خدایا بخاطر راه رفتن خدایا بخاطر حرف زدن خدایا به خاطر اینکه می توانم ببینم و بشنوم و نفس بکشم. خدایا بخاط آسمان و پرنده هایش به خاطر مادر و پدرم خدایا به خاطر درختها و شکوفه ها به خاطر باران به خاطر دوستانم به خاطر دوستی به خاطر...خدایا ببین چقدر سخت است هم سخت است و هم طولانی راستش من خیلی وقتها این فهرست بلند بالا را گم می کنم و ممکن است خیلی چیزها را از قلم بیندازم پس میگویم..خدایا به خاطر همه چیزو هیچ چیز ممنون.......

خدایا میدانم گناه کردن یه جور ناراحت کردن توست .........
یک جور کار خرابیست .....گناه دنیای ما را زشت می کند تو دوست نداری دنیای ما زشت باشد...
اما خددایا تو حتماً بین گناه و اشتباه فرق میگذاری.....
راستش من گنآه های زیادی انجام داده ام ...
ولی خیلی هایش اشتباه بوده است....
یعنی اشتباهی گناه کرده ام...
فکر میکنم قلب هر کسی به او می گوید چه کار هایی گناه است...
اما باید به قلب اجازه داد که حرف بزند ...
اگر به اوو اجازه ی حرف زدن ندهیم یا به حرف هایش گوش ندهیم, او هم دیگر حرف نخواهد زد.....
آن وقت است که ما پشت سر هم ,هم گناه و اشتباه میکنیم ......
خدایا مواظب قلبم باش نکند دیگر حرف نزند .....

بر بلندای فلک ذکر ملائک یا عیلست

هر که گوید یا علی، در روز محشر با علیست

در طواف کعبه گر با دیده‎ی دل بنگری

هر طرف آئینه‎ای باشد کزان پیدا علیست

ای یهودی، ای مسیحی، ای مسلمان، ای فلان

رکن کعبه، چلچراغ مسجد الاقصی علیست

بررسی موبایل توسط امام زمان(عج)

شایعه‎ها ما را به جهنم می‎برند؟!

همه انسان‎ها در مقابل اعمال خود مسئول و پاسخگو هستند چه در مقابل قانون مادی و چه در مقابل قانون الهی. البته قانون مادی در بین مسلمانان به نوعی همان قانون الهی است چرا که قوانین ما بر اساس قرآن و احکام الهی تنظیم می‎شوند و اگر جایی می‎بینیم که قانون ما اشکال دارد ربطی به قانون اسلام ندارد چرا که یا ما قانون را کامل تنظیم نکرده‎ایم و یا قانون و حکم الهی را درست درک نکرده و در نتیجه قانون درستی وضع نکرده‎ایم .

بهرحال اگر دستورات الهی را به کار بندیم قطعا سعادتمند می‎شویم و هیچ شکی در این امر نیست .

خداوند در ضمن آیه‎ای می‎فرماید:

«وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً (1)؛ و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.

آیه فوق درسی برای انسان‎سازی است که گفتار و کردار انسان باید آگاهانه و مسئولانه باشد و تنها از دانش و آگاهى پیروى شود نه پندارها و بافته‏ها و هواهای نفس؛ که بدعاقبتی برای انسان به همراه می‎آورد.

این آیه شریفه عمومیت دارد و هرگونه گفتار، کردار، نوشتار و حرکتی را که بر اساس دانش و آگاهى نباشد، همه را شامل مى‏شود و منظور این است که تنها آنچه را که مى‏دانى درست است بیان کن، و تنها از آنچه یقین دارى حقیقت دارد پیروى کن، و جز آنچه را که به درستى آن ایمان و یقین ندارى نگو و انجام نده و پیروى منما.

وای بر روزی که به واسطه شایعات، حقی را ناحق و ناحقی را حق جلوه دهیم.   

برخی با استدلال به این آیه معتقدند که عمل به خبر واحد و نیز اعتماد و عمل به قیاس درست نیست، چرا که قرآن از پیروى آنچه انسان به آن یقین ندارد و به راستى و درستى آن آگاه نیست، نهى فرموده است، چرا که:

اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْئُولاً. به راستى که گوش از آنچه شنیده، چشم از آنچه دیده و دل از آنچه خواسته، بازخواست خواهد شد. به بیان دیگر، همه صاحبان گوش و دل و چشم مسئولند و در برابر کارهایى که به وسیله این ابزارهاى شناخت و این نعمت‏هاى گران خدا انجام مى‏دهند پرسش خواهند شد. به باور برخى، خود این اعضا و این ابزارهاى شناخت مسئولند و از خود آنها پرسش مى‏شود. (2)

نظر علامه طباطبایی(ره) در مورد این آیه اینست که می توان برای معنا کردن آیه، جمله را اینگونه برگرداند که: "لا تقف ما لیس لک به علم فانه محفوظ علیک فى سمعک و بصرک و فؤادک؛ پیروى مکن چیزى را که علم به صحتش ندارى زیرا گوش و چشم و دل تو، علیه تو شهادت خواهند داد. پس آیه شریفه از اقدام بر هر امرى که علم به آن نداریم نهى مى‏فرماید، چه این که اعتقاد ما جهل باشد و یا عملى باشد که نسبت به جواز آن و وجه صحتش جاهل باشیم، و چه این که ترتیب اثر به گفته‏اى داده که علم به درستى آن گفتار نداشته باشد.

چرا که خداوند متعال از گوش و چشم و قلب سوال مى‏کند؛ از آیه شریفه "الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ"؛ برمى‏آید که اعضاء و جوارح آدمى، همه به سخن مى‏آیند. چه در آن عقاید و اعمالى که پیروى از علم شده باشد، و چه در آنها که پیروى غیرعلمی شده باشد.(3) 

شایعه‎پراکنی بیماری جدیدی نیست اما ابزار جدیدی برای انتقال یافته است. پیامک، وبلاگ، ایمیل‎ و بلوتوث ابزاری برای انتشار سریع میکروب شایعه در این عصر شناخته شده‎اند.

در تایید این مبحث، رسول خدا(صلى الله علیه و آله) می‎فرماید: لا یزول قدم عبد یوم القیامة بین یدی الله عزّ و جلّ حتى یسأله عن اربع خصال: عمرک فیما افنیته، و جسدک فیما ابلیته، و مالک من این کسبته و این وضعته، و عن حبّنا اهل البیت(4) ؛ در روز قیامت هیچ بنده‏اى در حضور پروردگار گامى به سوى بهشت برنمی‎دارد تا از چهار چیز مورد بازخواست و سوال قرار گیرد؛ خدا از او مى‏پرسد:

1- عمرت را در چه راه و کارى سپرى کردى؟

2- جسم و نیروهاى آن را چگونه و در خدمت چه هدف‏هایى فرسوده ساختى؟

3- ثروت و دارایى خویش را از کدامین راه گردآورى و کجا هزینه نمودى؟

4- از محبت ما خاندان رسالت مى‏پرسند.

حال که به اهمیت موضوع پی بردیم و دانستیم که در مقابل تک تک اعمالمان مسئول هستیم و معنای آیه شریفه را متوجه شدیم؛ به ذکر یک بیماری اساسی در جامعه‎مان می‎پردازم.

شایعه‎سازی و شایعه‎پراکنی یکی از شایع‎ترین بیماریها در جوامع است. البته نه این که بیماری خاص جوامع امروزی باشد؛ نه بلکه این بیماری قدمت بسیار دارد ولی در این عصر نحوه انتشارش تغییر یافته است.

حال من تاریخ را ورق می‎زنم و به صفحات گذشته آن می‎رسم. به زمان حضرت علی(علیه‎السلام). عجب وقایع تلخی دیده می‎شود، با مطالعه آنها از مظلومیت امیرالمومنین(علیه‎السلام) دلم به درد می‎آید و بغض گلویم را می‎فشارد. در آن عصر آنقدر در مورد شخصیت والای حضرت شایعه‎پراکنی کردند و آنقدر در مورد ایشان تبلیغات سوء نمودند که وقتی حضرت در محراب نماز، ضربه‎ای بر فرق مبارکشان وارد شد و به واسطه آن به شهادت رسیدند و خبر منتشر شد؛ مردم گفتند که مگر علی نماز هم می‎خواند؟! حال ببینید در مورد امامی که عبادتش مشهور بود و مناجات‎هایش زبانزد، چه گفتند. این حرف در اثر شایعاتی بوده که این مطلب را در اذهان مردم ایجاد کرده بود.

آیا وقتی به شما پیامکی می‎رسد، قبل از ارسال آن به دیگران متنش را مورد بررسی قرار می‎دهید یا سریع بدون توجه به صحت و سقم آن، به دیگران ارسال می‎کنید؟

وای بر روزی که به واسطه شایعات، حقی را ناحق و ناحقی را حق جلوه دهیم.   

خدای متعال در آیه کریمه فوق با صراحت اعلام می‎دارد که در مورد چیزی که علم و یقین ندارید سخن نگویید و در آن مقطع توقف کنید؛ چرا که تک تک اعضاء ما مسئول و پاسخگو هستند.

حال از شما می‎پرسم که انصافا ما چقدر به این آیه پایبند بوده‎ایم؟!

چقدر مراقب سخنان و اعمال خود بوده‎ایم؟!

چقدر دقت داشته‎ایم حرفی را که به آن اطمینان نداریم، جایی مطرح نکنیم؟!

در بالا به این نکته اشاره کردیم که شایعه‎پراکنی بیماری جدیدی نیست اما ابزار جدیدی برای انتقال یافته است. پیامک، وبلاگ، ایمیل‎ و بلوتوث ابزاری برای انتشار سریع میکروب شایعه در این عصر شناخته شده‎اند.

ما مخالفتی با علم و پیشرفت نداریم ولی با استفاده نادرست از ابزار، سخت مخالفیم که این مخالفت سلیقه شخصی نیست بلکه الهام گرفته از دستورات الهی است.

آیا وقتی به شما پیامکی می‎رسد، قبل از ارسال آن به دیگران متنش را مورد بررسی قرار می‎دهید یا سریع بدون توجه به صحت و سقم آن، به دیگران ارسال می‎کنید؟

در ضمن صحت و سقم خبر یا مطلب که جای خود دارد که از شروط خبررسانی است، اما گاهی خبر صحت دارد اما نباید برای حفظ آبروی افراد، آن را انتشار داد. چقدر در ارسال پیامک‎ها به این نکات توجه می‎کنیم؟!

آیا هیچ به این موضوع توجه کرده‎ایم که چه بسیار دروغ‎ها، تهمت‎ها، غیبت‎ها را از طریق پیامک منتشر کرده‎ایم؟!

آیا به این موضوع دقت داشته‎ایم که از طریق پیامک چقدر دیگران و لهجه‎های مختلف را تمسخر کرده‎ایم؟!

آیا هیچ به این موضوع توجه کرده‎ایم که چه بسیار دروغ‎ها، تهمت‎ها، غیبت‎ها را از طریق پیامک منتشر کرده‎ایم؟!

در اینجا یک سوال اساسی از شما می‎پرسم لطف کنید و با خود صادق باشید، سپس پاسخ دهید:

فرض کنید به محضر امام زمان(عج)، - همانی که منتظر ظهورش هستید- رسیده‎اید و امام قصد بررسی گوشی موبایل شما را دارند. آیا به راحتی و بدون دلهره گوشی موبایل را تقدیم ایشان می‎کنید؟ و یا با ترس و دلهره که نکند امام آن فیلم غیراخلاقی را ببیند، نکند آن عکس را ببیند، و یا آن متن نادرست پیامک را بخواند و هزار نکند دیگر ...، گوشی را به امام می‎دهید؟!

لازم به ذکر است که گرچه امام زمان(عج) به طور مستقیم گوشی ما را بررسی نمی‎کنند اما یقینا از محتویات گوشی، وبلاگ و ایمیل ما مطلع هستند. آیا از این موضوع شرمنده می‎شویم و یا سربلند و مورد رضایت اماممان هستیم؟

اگر تا به حال اینگونه نبوده است، هنوز دیر نشده. برای شروع تمام محتویات گوشی خود را بررسی کنیم و هر آنچه را که فکر می‎کنیم غیر شرعی است و باعث نارضایتی امام زمان(علیه‎السلام) می‎شود را از گوشی خذف کنیم.

در مرحله بعد با امام زمان(عج) عهد ببندیم که هر پیامکی به دستمان رسید را بدون بررسی برای کسی ارسال نکنیم.

در سومین گام از اشتباهات گذشته در این زمینه توبه کنیم و به خدا قول دهیم که دیگر تکرار نکنیم.  

امیدوارم که خداوند توبه ما را پذیرا باشد.

بیاییم از نعمت‎هایی که خداوند در اختیار ما قرار داده درست استفاده کنیم تا در دنیا، دچار نبود آنها نشویم و در قیامت مستوجب عذاب الهی نشویم .

 

پی‎نوشت‎ها:

1- الاسراء، 36 .

2- برگرفته از تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ذیل تفسیر آیه .

3- برگرفته از تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ذیل آیه شریفه .

4- مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی شاهرودی، ج 4 عربی، ص 53 .

 

                                                                                                                        گروه دین و اندیشه تبیان

                                                                                                                          نوشته مهری هدهدی  

http://www.tebyan.net/religion_thoughts/muslimethics/ethicaladvices/2009/6/16/94746.html

سبز هم بازیچه شد آقا جون بیا

تصاویری رو این روزها در دنیای اطراف خود می بینم که باعث ناراحتیم میشه. بخوانید و قضاوت کنید:

 

سیدی تنها به رنگ سبز نیست

هیچ دانی مادر سادات کیست؟

 

سبز یعنی عاشق مولا شدن

پشت درب حیدری ، زهرا شدن

 

سبز یعنی عشق تا شور و بلا

با حسین فاطمه در کربلا

 

طالب سبزم نه این سبز ریا

سبز هم بازیچه شد مهدی(عج) بیا

 

واقعاً دنیای سیاست چقدر کثیفه !!!

 

 

ما مست علوفه ایم! مردن بهتر!

بی برگ و شکوفه ایم مردن بهتر

 

از غیبت طولانی مولا پیداست

ما مردم کوفه ایم ، مردن بهتر

أللهُمَ اجعَلنا مِنَ المُنتَظِرین

آرزو زشت است‏یا زیبا؟



شنیده‏ام امام علی (علیه السلام) آرزوی دور و دراز را مورد نکوهش قرار داده است; منظور از آن چیست و با آن که یک انسان قابلیت رسیدن به آمال زیادی را دارد، این دو، چگونه تعدیل می‏شوند؟
منظور آن است که انسان دل به هوای تمنیات نفسانی و آرزوهای دیریاب دنیایی نسپارد; زیرا موجب غفلت از حیات جاوید آخرت و سرگرمی به خواهش‏های رنگارنگ نفسانی می‏شود . انسان با آرزو، همزاد است و با آرزو زندگی می‏کند . شب هنگام به امید و آرزوی روزی سرشار از سعادت و موفقیت، به بستر می‏رود و صبح به امید طلوع دوباره خورشید و روزی توام بابهروزی و سعادت، از خواب بر می‏خیزد . انسان نمی‏تواند از امید و آرزو و خواسته جدا باشد; چون او به گونه‏ای آفریده شده که این خواسته‏ها با اوست و به طور طبیعی و فطری و به حق در وجود او قرار داده شده است . به او شکم داده‏اند; پس غذا می‏خواهد و ذائقه و چشم وگوش و احساس داده‏اند، پس باید طالب چشیدن و دیدن و گوش دادن و احساس کردن باشد . به او غریزه جنسی داده‏اند، پس باید طالب همسر و ازدواج باشد و در درونش میل به داشتن فرزند قرار داده‏اند; پس طبیعی است که این خواسته را داشته باشد . آن چه مذموم و ناپسند است و آیات و روایات گوناگون ما، از آن نهی کرده‏اند، داشتن آرزوی طولانی و دراز، یعنی آرزویی که متناسب با میزان توانایی و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتی عمر کوتاه ما نباشد، چیزی است که نکوهش شده است و «طول امل‏» ، یعنی آرزوهای غیر معقول و غیر منطقی و دور از دسترس که معمولا جز غم و غصه و حسرت و غلطیدن به ورطه گمراهی و دور شدن از حدود شرع و چارچوب دین، ثمری ندارند .
طول امل، داشتن آرزوهای دور و دراز دنیوی است; البته این به آن معنا نیست که یک آرزوی خیلی بزرگ در کار باشد، بلکه هر روز به آرزویی دل سپردن و زندگی را در چاله آمال و هوس‏ها و آرزوها سپری کردن و هر روز در پی‏چیزی از متاع دنیا بودن، همان طول امل است و برای مبارزه با آن باید:
1 . حقیقت فانی و ناپایدار بودن این جهان و جاودانگی و ابدیت آخرت را شناخت .
2 . لوح دل را از محبت و وابستگی به دنیا پالایید و بخش مهمی از برنامه‏های خود را برای ساختن جهان آخرت ترتیب داد .
3 . معرفت و خداشناسی خود را بالا برد و دل را خاستگاه عشق به معبود حقیقی قرار داد .

امیرمؤمنان (علیه السلام) می‏فرماید: «من اطال الامل اساء العمل; (1) هر کس آرزویش را طولانی کند، عملش را زشت و ناپسند می‏گرداند» . چون اگر انسان در زندگی بلند پرواز بود و خواسته‏ای بالاتر از حد امکانات و توانایی خود داشت و اصرار بر رسیدن به آن به هر قیمت و از هر راهی داشت، مجبور است همه حریم‏ها را بشکند و به هر وسیله روا یا ناروایی متوسل گردد تا به خواسته خود برسد و طبیعی است که چنین انسانی در چارچوب شرع و دین و عقل حرکت نمی‏کند و اعمالش از حکم دین وعقل پیروی نمی‏کند و در نتیجه اعمالش زشت و ناپسند و ناگوار می‏گردد و تازه این به معنای وصول قطعی و صد در صد به خواسته مورد نظر نمی‏باشد; چون ممکن است‏با وجود دست زدن به هر کار، همه سرمایه او بر باد رود و به مقصد نرسد . برای رسیدن به خواسته‏های معقول در چارچوب تعالیم شرع و دین، باید از نیروی فکر و اندیشه و اراده قوی کمک گرفت و با استعانت از عنایات و امدادهای الهی و توسل به اولیای برگزیده او، راه رسیدن به خواسته را هموار کرد . باید توجه داشت که اراده انسان، تنها جزئی از علت تحقق خواسته و آرزوست و گاه می‏شود که انسان مؤمن با وجود سعی فراوان در رسیدن به هدفی، موانعی شناخته یا ناشناخته میان او و خواسته‏اش فاصله می‏اندازد و گاه خواسته‏ای را به خیر و صلاح خود می‏داند; ولی چون به ضرر اوست، خداوند از لطف و کرمش این خواسته را تامین نمی‏نماید . پس هر چند سعی و کوشش در رسیدن به مقصد و هدف نقش تعیین کننده دارد و اراده انسانی دارای نقشی محوری و کلیدی است، ولی باز اراده انسان مقهور اراده خداوند است و اراده خداوند، هرگز مغلوب و مقهور اراده انسان نمی‏گردد . پس باید با سعی و تلاش منطقی و معقول و با نعمت تفکر و اندیشه و ارزیابی در راه رسیدن به خواسته، به راه افتاد; ولی در هر حال، مطیع و پیرو خواست الاهی و راضی از آن بود و امور خود را باید به او واگذار کرد تا نتیجه آن سعادت و کامیابی واقعی باشد .

منبع: مجله پرسمان

منبع:راسخون